زلال حکمت
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زلال حکمت و آدرس zolalehekmat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





چت باکس


دو بحث قرآنی پیرامون:

مبانی قرآنی جانشینی پیامبر(ص)

........................................

بحث دوم

آیات دیگری از قرآن که باطن آنها اشاراتی لطیف به  (اهمیت جانشینی پیامبر) دارد، در سوره ی نمل واقع شده اند.به ویژه آیات 38 تا 40 سوره ی نمل؛ آنجا که سلیمان(ع) از بزرگان دربارش تقاضای آوردن تخت ملکه ی سبأ قبل از ورود آنها به محضر سلیمان(ع)؛ می نماید:

" قال یا ایها الملؤا ایکم یأتینی بعرشها قبل ان یأتونی مسلمین؟ سلیمان گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما توانایی دارد، تخت او را قبل از این که خودشان تسلیم نزد من آیند؛ برای من بیاورد؟"(نمل 38)

بدیهی است که سلیمان نبی(ع) قصد داشت با این کار ؛ یک معجزه ی حسی را به ملکه ی سبأ و اطرافیان وی نشان دهد تا راه را برای مسلمان شدن آنها هموارتر سازد؛ اما توجه دقیق به ادامه ی آیات نشانگر این است که حضرت سلیمان(ع) هدفی بالاتر را در این جریان دنبال می کنند.

در برابر در خواست سلیمان(ع) دو نفر اعلام آمادگی می کنند. نخست عفریتی از جن (عفریت من الجن)؛ سپس کسی که دانشی از کتاب نزد او بود(الذی عنده علم من الکتاب):

"قال عفریت من الجن انا آتیک به قبل ان تقوم من مقامک و انی علیه قوی امین* عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو می آورم فبل از این که از جایت بلند شئی و من بر این کار توانا و مور اعتمادم"(نمل 39)

(عفریت) به معنای گردن کش و خبیث است و جمله ی (انی علیه قوی امین) که از جهات مختلفی با تأکید همراه است (ان- جمله ی اسمیه- لام تأکید) نیز نشان می دهد که بیم خیانت در این عفریت می رفته؛لذا در مقام دفاع از خود برآمده و قول وفاداری داده است.(ر.ک: تفسیر نمونه ج 15 ص 468)

دومین کسی که در برابر درخواست سلیمان نبی(ع) اعلام آمادگی کرد؛ کسی است که قرآن نه به (اسم) بلکه به (وصف) او را معرفی می کند:

" قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک...کسی که دانشی از کتاب نزد او بود گفت: قبل از این که پلک بر هم بزنی آن را برایت می آورم..." (نمل 40)

از ادامه ی آیات پیداست که تخت ملکه ی سبأ توسط همین شخص به بارگاه سلیمان آورده شد.

(الذی عنده علم من الکتاب) کیست؟

بدیهی است که "مطلق بودن این عنوان" با توجه به این که سران حکومتی سلیمان(ع)؛ جن و انس و حیوانات بوده اند، نشان می دهد که وی از "انسان ها" ست؛ همچنین او فردی "معصوم" است که با بخشی از حقیقت قرآن در ارتباط بوده وبه سبب همین ارتباط؛صاحب اعجاز شده است.(ر.ک: واقعه 77تا79 و رعد 31) و بالاخره بنا به نقل اغلب مفسران و اهل تاریخ؛ این شخصیت حضرت آصف بن برخیا(ع) جانشین معصوم حضرت سلیمان(ع) بوده است.(ر.ک: تفسیر نمونه ج15 ص 469).

اینک چند سوال مهم:

1)اگر منظور از ارائه ی این معجزه به ملکه ی سبأ فقط و فقط هموار کردن راه مسلمان شدن آنها بود؛ آیا خود سلیمان(ع) که حجت معصوم خدا در زمین بود، نمی توانست این کار را انجام دهد؟

2) با وجود این که عفریت جنی قول امانت و وفا داد؛ چرا خواسته ی وی مورد قبول سلیمان(ع) واقع نشد؟

3) به راستی هدف سلیمان(ع) از مطرح کردن شخصیت (الذی عنده علم من الکتاب ) چه بود؟ آیا این مهم را در انجام مسئولیتی که در خصوص معرفی جانشین توسط پیامبر بر عهده اش بود، انجام نداد؟

تکمیل بحث:

"و یقول الذین کفروا لست مرسلا فل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب* کافران می گویند تو پیامبر نیستی. بگو کافی است که خدا و کسی که دانش کتاب نزد اوست میان من و شما شاهد باشد" (رعد 43)

خداوند در این آیه در مقابل ادعای مشرکان مبنی بر رد نبوت پیامبر اکرم(ص)؛ دو شاهد بین آنها و پیامبر(ص) معرفی می کند: 1- خدا    2- من عنده علم الکتاب

با توجه به آنچه در آیات سوره ی نمل در توضیح (الذی عنده علم من الکتاب) بیان شد؛ بدیهی است که (من عنده علم الکتاب) شخصیتی است که با تمام حقیقت قرآن مرتبط است و بدین سبب صاحب اعجاز می باشد. جای تعجب است که برخی مترجمان قرآن؛ (من عنده علم الکتاب)را به (عالمان حقیقی به کتاب خدا) ترجمه کرده اند که کاملا خلاف سیاق و یک غلط علمی است.(ر.ک: ترجمه ی مرحوم الهی قمشه ای ؛ نشر الهادی ؛ 1377)

آنگاه که خداوند در سوره ی نمل با توصیف (الذی عنده علم من الکتاب) در صدد مطرح کردن جانشین سلیمان نبی(ع) است؛ با توجه به اصل تفسیر قرآن با قرآن؛ بی تردید آیه ی 43 سوره ی رعد نیز با وصف (من عنده علم الکتاب) در مقام مطرح کردن شخصیت والای جانشین پیامبر اکرم (ص) یعنی حضرت امیرالمومنین علی (ع) می باشد.(برای مشاهده ی روایاتی که از اهل تسنن در مورد این که مقصود از "من عنده علم الکتب" حضرت علی "ع" است؛ رسیده ر.ک : تفسیر نمونه ذیل آیه ی 43 رعد و نیز ج 15 ص 473 و نیز بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن ؛ ولی الله نقی پور فر ؛ نشر مرکز آموزش مدیریت دولتی ؛ ذیل آیه 43 سوره ی رعد)


[ جمعه 29 دی 1391 ] [ 11:18 ] [ محمدحسین تقوایی ]

هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا؟

آیا زمانی بر انسان نگذشت که هیچ چیز قابل ذکری نبود؟

(سوره ی دهر آیه ی 1)

[ پنج شنبه 28 دی 1391 ] [ 22:37 ] [ محمدحسین تقوایی ]

دو بحث قرآنی پیرامون:

 

مبانی قرآنی جانشینی پیامبر(ص)

 

...............................................

بحث اول

بنی اسرائیل قدرت و عظمتی را که در اثر رهبری های خردمندانه ی موسی (ع) پیدا کرده بودند، بعد از وفات آن حضرت دراثر غرور و خودبینی از دست دادند که در نتیجه ی آن از فلسطینیان شکست خورده و در اثر پراکندگی و اختلاف ؛ قدرت دفاع در برابر دشمن را از دست دادند و به وضعیت اسف باری دچار شدند. تا آنکه خداوند پیامبری را به نام " اشموئیل" برای نجات و سعادت آنها فرستاد.آیات 246 تا 252 سوره ی بقره این قسمت از داستان بنی اسرائیل را بیان می فرماید.

در آیه ی 246 می خوانیم که بنی اسرائیل از اشموئیل پیامبر(ع) درخواست امیر و رهبری را کردند که تحت فرماندهی او با دشمن بجنگند و عزت از دست رفته ی خویش را باز یابند:

(الم تر الی الملأ من بنی اسرائیل اذ فالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبیل الله...)

اشموئیل که با روحیات آنها آشنا بود در جواب گفت:

"قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الا تقاتلوا...شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود (سرپیچی کنید) و در راه خدا جهاد نکنید..."

آنها در جواب گفتند:

" وما لنا الا نقاتل فی سبیل الله و قد اخرجنا من دیارنا و ابنائنا...چگونه در راه خدا پیکار نکنیم در حالی که از خانه و فرزندانمان رانده شده ایم؟"

البته در ادامه آیه ی شریفه می خوانیم که آنگاه که دستور جهاد به آنها داده شد همه – جز اندکی – سرپیچی کردند!

اشموئیل در پاسخ خواسته ی بنی اسرائیل مبنی بر انتخاب فرمانده و جانشین وی، به آنها چنین گفت:

"...ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا... خداوند طالوت را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرد..."

در حقیقت؛ اشموئیل در برابر درخواست مردم که (فرماندهی را به انتخاب خودش) در خواست کرده بودند، به درگاه خداوند روی آورده و درخواست بنی اسرائیل را عرضه داشت و با (وحی و انتخاب الهی)؛ طالوت به فرماندهی و به تعبیر خود بنی اسرائیل (حکومت) آنها منصوب شد.

در این آیات جر و بحث بنی اسرائیل با پیامبرشان؛ بر سر جانشین پیامبر در امر (حکومت)، مطرح است.(ر.ک: بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن ؛ ولی الله تقی پورفر ؛ ص 73)؛ کما این که در ادامه آیه آنگاه که بنی اسرائیل به این (انتصاب و انتخاب الهی) اعتراض می کنند، واژه ی (ملک) به معنی حکومت را به کار می برند:

" قالوا انی یکون له الملک علینا و نحن احق بالملک منه و لم یؤت سعة من المال... گفتند: چگونه او بر ما حکومت داشته باشد با لین که ما از او شایسته تریم و او ثروت زیادی ندارد..." در جواب این اعتراض، اشموئیل چنین گفت:

" قال ان الله اصطفیه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم...خدا او را بر شما برگزیده و علم و (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده است..." و بعد برای تأکید بیشتر بر(الهی بودن انتخاب جانشین پیامبر) می فرماید:

"والله یؤتی ملکه من یشاء والله واسع علیم"

از آنچه گذشت دریافتیم که :

الف) جانشین پیامبر را فقط خدا تعیین می کند و بس:"ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا..."

ب)جانشین پیامبر ؛ معصوم و مصطفای الهی است: "ان الله اصطفیه علیکم..."

ج)جانشین پیامبر دانشمندترین و نیرومندترین مردم است: "...و زاده بسطة فی العلم و الجسم..."

د)جانشین پیامبر مانند خود پیامبر صاحب اعجاز است: "...ان آیة ملکه ان یأتیکم التابوت...248 بقره "

ه) جانشین پیامبر با غیب و فرشتگان در ارتباط است : "...تحمله الملائکة...249 بقره"

چند سؤال

به نظر شما ذکر داستان طالوت در قرآن بیانگر چه موضوع مهمی است؟

با توجه به سنت ایجاز و خلاصه گویی قرآن؛ بیان جزئی و تفصیلی داستان طالوت، بیانگر کدام واقعیت است؟

به راستی چرا هفت آیه قرآن در سوره ی بقره مسأله ی اهمیت جانشینی پیامبر را بیان می کنند؟

با توجه به آیات مطرح شده آیا می توان پذیرفت که پیامبر اسلام(ص)؛ انتخاب جانشین را به عهده ی مردم گذاشتند؟

به نظر شما ویژگی های جانشین پیامبر را که از آیات مورد بحث دریافتیم؛ بر کسی جز امیر المؤمنین امام علی (ع) مطابقت دارد؟

.....................................

ادامه دارد.


[ سه شنبه 26 دی 1391 ] [ 21:54 ] [ محمدحسین تقوایی ]

مرد آفرین روزگار

............................

ای مرا دلبر و دلدار ، بیا برگردیم

خیمه برپا مکن این بار، بیا برگردیم

دم به دم دشمن خونخوارتری می آید

تا که فرصت بود ای یار، بیا برگردیم

از نگاه همه زن های حرم غم بارد

تا نگشتیم عزادار، بیا برگردیم

دشمن از دیدن عباس دلش می لرزد

تا سرپاست علمدار، بیا برگردیم

سر بازار تو ای یوسف زهرا نبود

غیر شمشیر خریدار، بیا برگردیم.....

...........................................................

این چند بیت را محرم امسال، یکی از مداحان معروف و مطرح کشور با سبکی ویژه و شور و حالی خاص ( و البته با همراهی طبل و دمام!!) می خواند و بعد از هر مصراع هم از مستمعین جواب می گرفت که : (بیا برگردیم) و بر این جمله با تکرار و تکیه های لحنی و اشارات ظاهری دست و چهره تأکید می کرد. آنچه ازاین اشعار بر می آید خطاب و زبان حال حضرت زینب (س) با حضرت سیدالشهدا(ع) است. آیا واقعا حضرت زینب (س) -  آن مرد آفرین روزگار -  با حضرت ابا عبدالله (ع) چنین گفته اند؟ آیا در خواست بازگشت از کسی یکی مهم ترین ستون های نهضت حسینی به شمار می آید، حقیقت دارد؟ آیا می توان پذیرفت که شخصیت عظیم الشأنی که پیامبر بزرگ عاشورا بود و اگر نبود پیام هدایت گر عاشورا در کربلا دفن می شد؛ این قدر حقارت روح دارد که درخواست بازگشت می کند؟

بقيه در (ادامه مطلب)

 


ادامه مطلب
[ شنبه 23 دی 1391 ] [ 17:3 ] [ محمدحسین تقوایی ]

آشنایی با زندگی قاری قرآن؛مداح اهل بیت(ع) و معلم موفق قرآن : استاد حاج احمد فیروززاده

............................

معلم ورزش کلاس دوم ابتداییم بود؛اما اخلاق نیک،حسن ارتباط با دانش آموزان و صدای گرم و پرشور ایشان در تلاوت قرآن از او در فضای کوچک ذهن من انسانی بزرگ ساخته بود. خدا را شاکرم که از همان سال ها تا کنون توفیق شاگردی در محضر پرفیض و معنوی استاد حاج احمد فیروززاده را به من و سایر دوستان فرآنی عطا کرده است. آموخته های من از کلاس درس استاد فیروززاده در روان خوانی و تجوید و صوت و لحن قرآن خلاصه نمی شود؛ محضر ایشان کلاس اخلاق،تقوا،انس با قرآن و عترت(ع) و در یک کلام معنویت بوده و می باشد.تقید به نماز اول وقت، رعایت تقوا و به ویژه پرهیزاز غیبت،تلاوت همراه با تدبر همه روزه ی قرآن،توسل به اهل بیت(ع) و ... از ویژگی های زندگی این بزرگ مرد است که در کلاس ها و محافل قرآنی به شاگردانشان می آموزند.

استاد حاج احمد فیروززاده در خرداد ماه سال 1329 در خانواده ای متدین و خوش نام در شهرستان فسا متولد شدند و چند سال بعد به دلیل شغل پدرشان به شیراز رفتند و از 25 سالگی با شرکت در جلسات قرآن حرم مطهر حضرت سید علاءالدین حسین(ع)؛ فعالیت های قرآنی خود را آغاز نمودند و با شرکت در کلاس ها و استماع فراوان تلاوت های قاریان مشهور امر تلاوت را به طور تخصصی ادامه دادند. در سال 1357 به استخدام آموزش و پرورش در آمده و همزمان به فسا بازگشتند و برای نخستین بار بنای جلسات تخصصی قرائت قرآن را در این شهرستان نهادند و بیش از 30 سال است که در اماکن مختلف شهرستان فسا از جمله مسجد امام حسین(ع)؛مسجدالرضا(ع)؛حرم مطهر شاهزاده قاسم(ع) و...به امر آموزش،تلاوت،داوری مسابقات قرآن و تربیت قاری و حافظ مشغول می باشند.

در دو نوبت ودر سال های 1361 و 1363 به عنوان قاری ممتاز مسابقات کشوری اوقاف برگزیده و به حج تمتع اعزام شدند و در جوار خانه ی خدا و حرم مطهر نبوی(ص) به تلاوت قرآن پرداختند.

در سال 1386 و در همایش (تکریم چهره های قرآنی کشور) به پاس 30 سال فعالیت استاد فیروززاده در نشر فرهنگ قرآن وعترت از ایشان تجلیل به عمل آمد.به لطف خدا و زحمات این چهره ی خادم قرآن؛ شهرستان فسا با داشتن قاریان ،حافظان و مربیان بسیار از شهرستان های قرآنی ایران اسلامی به شمار می آید. طول عمر با برکت و همراه با سلامت و حسن عاقبت را برای این چهره ی ارزشمند قرآنی آرزومندم.

با تشکر از سرکار خانم مرضیه فیروززاده فرزند قرآنی استاد(که خود از قاریان ممتاز هستند) به خاطر مساعدتشان در تدوین این مطلب.

......................................................................

 

 

 

 


 

[ پنج شنبه 21 دی 1391 ] [ 13:48 ] [ محمدحسین تقوایی ]

بررسی مبانی قرآنی لعن بر دشمنان اهل بیت

.................................

ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابا مهینا * والذین یؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد اختملوا بهتانا و اثما مبینا *

آنها که خدا و پیامبرش را آزار می دهند ، خداوند آنها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته و برای آنها عذابی خوار کننده آماده کرده است * و آنان که مردان و زنان مؤمن را در برابر گناهی که مرتکب نشده اند  آزار می دهند، بار بهتان و گناه آشکاری را به دوش می کشند.(احزاب 57 و 58)

........................

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا (از : زیارت عاشورا)

.......................

اشاره

تبری یعنی بیزاری جستن از دشمنان خدا، پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) یکی از مهم ترین فروع دین و لعن بر آنها از بارزترین مصادیق این آموزه در تفکر شیعی است. امروز این مفهوم سرنوشت ساز متأسفانه مورد هجوم سوالات وشبهات مغرضانه ی دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه قرار گرفته است. این مقاله در صدد بازشناسی مبانی قرآنی لعن بر دشمنان اهل بیت (ع) می باشد.

آشنایی با مفهوم لغوی و اصطلاحی واژه ی (لعن)

لعن در اصل به معنای طرد و دور ساختن آمیخته با خشم و غضب است (ر.ک: مفردات راغب ص 471 و نیز مختار الصحاح ص 424) پس لعن از ناحیه ی خدا یعنی دور ساختن کسی از رحمت خودش و از تمام برکات و مواهبی که از ناحیه ی او به بندگان می رسد (ر.ک : المیزان ج 16 ص 508 و نیز تفسیر نمونه ج1 ص 552) راغب در مفردات لعن را در دنیا سلب رحمت و توفیق الهی و در آخرت عقوبت می داند (ر.ک: مفردات راغب ص 471)

لعن در قرآن

خداوند در آیات متعددی از قرآن افراد و گروه هایی را مورد لعن قرار داده و از رحمت خود دور ساخته است. همچنین در آیاتی مانند آیه ی 161 سوره ی بقره جواز این که مردم نیز این افراد و گروه ها را لعنت کنند صادر شده است : (...اولئک علیهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین). برخی از این افراد و گروه های لعنت شده در قرآن عبارتند از:

1)کافران : احزاب 64 ؛ بقره 88 و 89 و  161 ؛ توبه 68 ؛ آل عمران 86 و 87

2)آزار دهندگان نسبت به خدا ، پیامبر (ص) و اهل ایمان: احزاب 57 و 58

3)جهنمیان : احزاب 68 ؛ اعراف 38

4) منافقان : احزاب 61 ؛ توبه 68 ؛ محمد 23 ؛ فتح 6

5)اصحاب سبت :نساء 47

6)پیمان شکنان : مائده 13 ؛ رعد 25

7) مرتکب قتل عمد : نساء 93

8)شیطان : نساء117 و 118 ؛ حجر 35 ؛ ص78

9) تهمت زنندگان به زنان پاکدامن : نور 23

10)ستمکاران : آل عمران 86 و 87 ؛بقره 161 ؛ اعراف 44 ؛ هود 18 ؛ غافر 52

11) دروغگویان : آل عمران 61 ؛ نور 7

12) قوم عاد : هود 60

13) پیروان فرعون قصص 42 ؛ هود 91 و 92

14) و ......

از آیات 57 و 58 سوره ی احزاب که در ابتدای مقاله آمده اند در می یابیم که آنها که خدا و پیامبر (ص) و مردان و زنان مؤمن را آزار می دهند؛ مورد لعن خدا قرار می گیرند. تقدم (لعن ) بر (عذاب مهین) نشانگر آن است که لعن و طرد از رحمت؛ آن هم از سوی خدا که رحمتش گسترده و بی پایان است، بدترین نوع عذاب است.آیا اهل بیت پیامبر (ع) به طور عام و حضرت زهرا(س) به طور خاص مصداق اتم و اکمل (اهل ایمان) و بلکه برترین مؤمنان نیستند؟ آیا نباید بر اساس این آیه آنها که حضرت زهرا(س) را_به شهادت منابع اهل سنت_ اذیت کردند؛ لعنت کرد؟ ( برای آگاهی بیشتر از منابع اهل سنت که ماجرای احراق بیت حضرت زهرا"س" را ذکر کرده اند ر.ک :احراق بیت فاطمه "س" در منابع اهل سنت؛ علی لباف؛ نشر منیرآیا پیامبر(ص) نفرمود: " فاطمه پاره ی تن من است؛ هر کس وی را بیازارد مرا آزرده است"؟(ر.ک: صحیح بخاری؛ جزء 5 ؛ ص 26 ).

نکته ی حائز اهمیت در آیات 57 و 58 سوره ی احزاب این که آیه ی قبل از این دو آیه؛" آیه ی صلوات" است : (ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما),پس در این آیات (سلام) و (لعن) با یکدیگر همراه شده اند ، شبیه آنچه در زیارت عاشورا آمده است!

آثار و نتایج لعن بر دشمنان اهل بیت(ع)

بیزاری جستن از دشمنان خدا و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و لعنت کردن آنها نتایج و آثار پربرکتی را دارد که فهرست وار به آنها اشاره می نماییم:

 

1)   مطرود و منفور شدن دشمن در جامعه

 

2)   بستن باب تأثیرگذاری دشمن بر مردم

3)   آشکار شدن ماهیت دشمن

4)   جلو گیری از تقلید ؛ تشبه و هضم شدن در فرهنگ دشمن

5)   حفظ مرز حق و باطل

6)   جلوگیری از نهادینه شدن فساد و فسادگران

7)   جلوگیری از بی پروایی مفسدین

................................................................................................................

منابع : 1) قرآن کریم

2)تفسیر المیزان؛ علامه طباطبایی؛(ترجمه ی محمد بلقر موسوی همدانی) ؛ قم ؛ دفتر انتشارات اسلامی؛1383

3)تفسیر نمونه؛ ناصر مکارم شیرازی و ...؛ تهران ؛ دارالکتب الاسلامیه؛ 1370

4)مفردات الالفاظ القرآن؛ راغب اصفهانی ؛ بیروت؛ دار الکتب العربی ؛ بی تا

5)مختار الصحاح؛ محمد ابی بکر؛ (تحقیق : محمود خاطر) ؛ بیروت ؛ دار الفکر ؛ 1442

6)احراق بیت فاطمه در منابع اهل سنت ؛علی لباف ؛ نشر منیر ؛ تهران ؛ 1385

 

 

                                      

 

 

[ سه شنبه 19 دی 1391 ] [ 22:10 ] [ محمدحسین تقوایی ]

درروز پنجم اسفند سال 1284 هجری شمسی در محله خیابان که یکی از محله های قدیمی شهر تبریز است کودکی چشم به جهان گشود که نامش را (رسول) گذاشتند. پدرش مشهدی جعفر و مادرش آسیه خانم نام داشت؛گفته اند که مادرش از زنان پاکدامنی بوده است که در مجالس عزای امام حسین (ع) بسیار گریان می شده و زیاد اشک می ریخته است، پس بارقه های عشق حسینی از چنین مادری در دل رسول کم کم شکل گرفت و شعله ور شد.

اما بازی های روزگار رسول را در سنین جوانی به راه های خلاف کشانید به خصوص بعد از 25 سالگی که مجبور شد تبریز را رها کند و به تهران بیاید.

اگر چه رسول آدمی قلدر و لات و لاابالی بود و به فسق و زورگویی شهرت داشت؛ اما یک خصلت نیکو و عجیب هم داشت:

نسبت به امام حسین(ع) بسیار بسیار مودب بود و در هر حال مقید بود در مجالس عزای سیدالشهدا (ع) شرکت کند.گاه قبل از شرکت در مجلس روضه؛ ابتدا دهانش را زیر شیر آب می گرفت و به خیال خود به این شکل دهانش را آب می کشید تا دیگر نجس نباشد و آن گاه به سوی هیات راه می افتاد!

شبی  مسئول هیات عذر رسول را خواست و به او فهماند که دیگر حق ندارد در هیات و جلسه ی روضه ی آنها شرکت کند!

رسول خشمناک؛ اما ساکت و خاموش بدون هیچ گونه اعتراضی با دلی شکسته آنجا را ترک کرد.رسول ترک اگر چه قلدر و شرور بود اما ادب مجلس عزای امام حسین(ع) را رعایت کرد و بدون دعوا و زدو خورد از آنجا رفت.

فردا صبح همان مسئول هیات که دیشب رسول ترک را از مجلس امام حسین(ع) بیرون کرده بود؛ به خانه ی رسول آمد و با عذر خواهی ها و دلجویی های فراوان از رسول خواست تا حتما در شب های آینده در مجلس آنها شرکت کند! رسول با تعجب بسیار جویای علت شد و مسئول هیات پس از اصرار فراوان رسول، خوابی را که دیشب دیده بود برایش تعریف کرد:

" دیشب در عالم خواب دیدم که در صحرای کربلا بودم. خیمه های اهل بیت و اصحاب امام حسین(ع) در یک سو و خیمه های دشمنان در طرف دیگر بود. برای مشاهده ی اوضاع و احوال به طرف خیمه های امام (ع) حرکت کردم؛ ناگاه متوجه شدم که سگی در حال پاسبانی از حرم امام (ع) است و به هیچ غریبه ای اجازه ی ورود به آن حریم را نمی دهد!

رسول! در حالی که با آن سگ رو در رو شده بودم متوجه مساله ی عجیبی شدم؛ فهمیدم که سر و صورت آن سگ سر و صورت توست! در واقع این تو بودی که از خیمه های امام حسین(ع) پاسداری می کردی! "

این خواب که در حقیقت پیام هدایت امام (ع) برای رسول ترک بود؛ با روح رسول کرد آنچه را باید بکند. بعد از شنیدن این خواب ، رسول گریه و ناله کرد و می پرسید: " راست می گویی؟ یعنی واقعا من سگ نگهبان خیمه های امام حسین (ع) بودم؟...خودشان مرا به سگی قبول کرده اند؟ از این لحظه به بعد من سگ حسینم..."

و بدین ترتیب رسول ترک به یک باره توبه کرد؛ توبه ای واقعی و همیشگی! رسول به یکی ازشیداترین و دلسوخته ترین عاشقان امام حسین(ع) تبدیل شد به گونه ای که از آن روز به بعد گریه ها و ناله ها و بداهه گویی های جانسوزش در مجالس روضه زبانزد خاص و عام شد.

در شب نهم دی ماه سال 1339 هجری شمسی که مصادف با شب پانزدهم رجب سال 1380 هجری قمری و شب عروج جانسوز حضرت زینب (س) بود؛ رسول ترک در بستر بیماری هر از چند گاهی رو به حاج اکبر آقای ناظم _ رفیق عاشق اهل بیتیش _ می کرد و با لهجه ی زیبای ترکی می گفت: " قبرستان منتظر من و من منتظر آقامم..." و در لحظات زیبای وصال با خوشحالی تمام  گفت : " آقام گلدی... آقام گلدی...." (آقام آمد ...آقام آمد...) و ندای ارجعی حضرت دوست را لبیک گفت.

( برگرفته از کتاب : رسول ترک آزاد شده ی امام حسین " ع " نوشته ی : محمد حسن سیف اللهی ؛انتشارات نبوغ " قم" ؛ 1389 )

 

 

 

 

 

[ یک شنبه 17 دی 1391 ] [ 20:53 ] [ محمدحسین تقوایی ]


ای داغدار روضه ی آقا ؛ رسول ترک

ای مورد عنایت زهرا ؛ رسول ترک

تو عاشق حسینی و من عاشق حسین

من رشک می برم به تو اما...رسول ترک

دست کریم حضرت ارباب و اشک تو

ای قطره ی رسیده به دریا ؛ رسول ترک!

هنگام اشک و ناله بر ارباب بی کفن

ای کاش می شدیم سراپا رسول ترک

حر و حسین و توبه و این قصه ی عجیب!

حل کرده ای تو راز معما ؛ رسول ترک

هر (یا حسین) گفتن تو (با حسین) بود

من عاجزانه ناله زنم: یا رسول ترک!

در مجلس عزای تو ارباب با وفا

از راه لطف، می شوم آیا رسول ترک؟

............................................

سروده ی : محمد حسین تقوایی

...........................................................

روح آسمانی عاشق دلباخته ی حضرت ارباب؛ مرحوم حاج رسول دادخواه خیابانی (رسول ترک) غریق رحمت واسعه ی حضرت حق و همنشین اربابش حسین (ع) باد.

 

 

[ جمعه 15 دی 1391 ] [ 21:34 ] [ محمدحسین تقوایی ]

السلام علیک یا اباعبدالله

در حال و هوای اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ؛ بیشترین و معروف ترین روضه ای که از مرثیه سرایان اهل بیت (ع) شنیده می شود ، ماجرای  ( بازگشت کاروان آزادگان اهل بیت " ع" به کربلا و ملاقات جابر بن عبدالله انصاری با آنها ) می باشد.

آنچه در پی می آید گفتار متفکر شهید مرحوم مطهری است در کتاب ارزشمند حماسه حسینی پیرامون این موضوع :

 

( اربعین می رسد ، همه ی مردم این روضه را گوش می کنند که اسرا از شام که بر می گشتند ، آمدند به کربلا و در آنجا با جابر ملاقات کردند، امام زین العابدین "ع" با جابر ملاقات کرد، در صورتی که این مطلب جز در کتاب لهوف که آن هم خود سید بن طاووس در کتاب های دیگرش تکذیب کرده و لااقل تایید نکرده است، در هیچ کتابی نیست و هیچ دلیل عقلی هم قبول نمی کند. ولی مگر می شود این را از مردم گرفت؟

 

در اربعین تنها موضوعی که مطرح است موضوع زیارت امام حسین "ع" است چون اولین زائرش جابر بوده است و در این روز زیارت امام حسین "ع" سنت شده است. اربعین جز موضوع زیارت امام حسین "ع" هیچ چیز دیگری ندارد، موضوع تجدید عزای اهل بیت نیست؛ موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست، اصلا راه شام از کربلا نیست، راه شام به مدینه از خود شام جدا می شود....)

حماسه حسینی ج اول ؛ استاد شهید مطهری ؛ ص 71 ؛ انتشارات صدرا؛ 1384

 

[ پنج شنبه 14 دی 1391 ] [ 16:58 ] [ محمدحسین تقوایی ]

سلام بر ولی خدا و دوست او ؛ سلام بر خلیل خدا و بنده ی نجیب او ؛ سلام بر بنده ی برگزیده ی خدا و فرزند برگزیده اش ؛ سلام بر حسین مظلوم شهید ؛ سلام بر اسیر گرفتاری ها و  کشته اشک روان....

......................................................................

فراز آغازین زیارت اربعین

 

 

[ چهار شنبه 13 دی 1391 ] [ 16:30 ] [ محمدحسین تقوایی ]

افتاد ز پا ساقی و مستی بشکست

پیمانه ی عشق و می پرستی بشکست

وقتی که حسین ( انکسر ظهری ) گفت

گویا کمر تمام هستی بشکست

..................................

سروده ی : محمد حسین تقوایی


[ دو شنبه 11 دی 1391 ] [ 14:27 ] [ محمدحسین تقوایی ]

امشب به هوای تو صفا دارد دل

در گوشه ی خلوتش تو را دارد دل

کنج حرم پاک تو یا شاهچراغ!

آوای رضا رضا رضا دارد دل

.................................

سروده ی : محمد حسین تقوایی

 

[ یک شنبه 10 دی 1391 ] [ 13:28 ] [ محمدحسین تقوایی ]

یکی از معروف ترین ، زیباترین و در عین حال در مقام عمل به آموزه های آن؛ مهجورترین نامه های امام علی (ع) در نهج البلاغه؛ نامه ای است که امام (ع) خطاب به امام حسن مجتبی (ع) در موضوع تربیت و اخلاق نگاشته اند و در اکثر نسخ نهج البلاغه، سی و یکمین نامه ی این مجموعه ی ارزشمند است.

موضوع اصلی نامه 31 نهج البلاغه، تربیت و اخلاق است که به تناسب و اقتضاء نیاز برای تبیین آموزه های اخلاقی و تربیتی از توحید،، نبوت، معاد، تاریخ، انسان شناسی، روان شناسی و ...سخن به میان آمده است.

به اعتقاد بسیاری از شارحان نهج البلاغه؛ نامه ی 31 کامل ترین و جامع ترین منشور تربیت دینی است.

امام (ع) در این نامه به تبیین اصول اساسی تربیت و اخلاق می پردازند و چهار اصل تعقل، تفکر ، تدبر و کرامت انسانی را از اهم این اصول می دانند. همچنین حضرت در این نامه به زمینه هایی که امر تربیت انسان را سهولت می بخشند، اشاره می فرمایند.از دیدگاه امام (ع) توجه به مبدا و معاد بیشترین تاثیر را در به سامان رسیدن اقدامات تربیتی دارند.

در ابتدای این نامه که با عبارت ( من الوالد الفان...از پدری فنا پذیر....) آغاز می شود؛ امام (ع) با ذکر شش صفت برای نگارنده ی نامه و چهارده صفت برای مخاطب نامه، مبحثی کوتاه اما ژرف از انسان شناسی ارائه می دهند و در ادامه برای بیان اهم مسائل تربیتی و اخلاقی به موضوعاتی چون : خودسازی ( از راه تقوا، تربیت دل ، یاد مرگ، توجه به تحولات دنیا، تدبر در تاریخ، آخرت گرایی و ...) ، اخلاق در دو بعد فردی و اجتماعی ، معیار روابط اجتماعی و ... می پردازند.

کوتاهی جملات در عین فصاحت و بلاغت ، ارتباط عمیق نامه ی 31 به قرآن ، تبیین جایگاه پدر و تاثیر وی در تربیت فرزند و ... از خصوصیات بارز این نامه می باشند.

شروح متعددی بر این نامه چه به طور مستقل و چه در ضمن شروح نهج البلاغه نگاشته شده است. نگارنده این سطور نیز در پژوهشی گسترده، ارتباط نامه 31 را با قرآن کریم باز شناسی و بررسی و تحلیل نموده است و شرحی قرآنی _ تربیتی بر آن نگاشته است که به عنوان پایان نامه ی تحصیلات تکمیلی با درجه ی عالی پذیرفته شد. امید که توفیق چاپ و نشر آن را پیدا کنم.

مطالعه ی نامه 31 نهج البلاغه را به تمام دست اندر کاران امر تربیت : پدران و مادران، معلمان و مربیان ، اساتید حوزه و دانشگاه و ... توصیه می کنم.

 

[ یک شنبه 10 دی 1391 ] [ 9:25 ] [ محمدحسین تقوایی ]

دوباره جمعه ؛ عطر یاس...اما...

نفس هایی پر از احساس...اما...

به عشق دیدن تو پهن کردم

بساط روضه ی عباس...اما...

................................

سروده ی : محمد حسین تقوایی

 

[ جمعه 8 دی 1391 ] [ 9:30 ] [ محمدحسین تقوایی ]

یا ایهاالانسان ما غرک بربک الکریم؟

ای انسان چه چیز تو را درباره ی پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته ؟

(سوره ی انفطار آیه ی : 6 )

 

[ پنج شنبه 7 دی 1391 ] [ 20:10 ] [ محمدحسین تقوایی ]


 

تا سرو قد سبز تو در خاک نشست

در سینه ، دل یاس غریبانه شکست

دستان پر از مهر تو در دنیا ماند

تا از همه دل شکستگان گیرد دست

..............................

سروده ی : محمد حسین تقوایی

 

[ پنج شنبه 7 دی 1391 ] [ 19:55 ] [ محمدحسین تقوایی ]

اشاره:

آنچه پیش رو دارید؛خلاصه ی یک جلسه پرسش و پاسخ با موضوع (مدیریت پرسش ) است، ضروری ترین پرسش های دانشجویان و پاسخ های این جانب به اختصار ارائه می گردد:

بقيه در (ادامه مطلب)

 

1


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 6 دی 1391 ] [ 22:9 ] [ محمدحسین تقوایی ]

هنگامی که طلحه و زبیر پیمان شکنی کردند و با عایشه به بصره آمدند و آنجا را زیر سلطه ی خود قرار دادند؛ بعضی معتقد بودند که امام (ع) آنها را تعقیب نکند، با آنها درگیر نشود و آنها را به حال خود رها سازد تا این که آنها خود تسلیم شوند. این خطبه در حقیقت پاسخ امام به این پیشنهاد است؛ پیشنهادی که در نتیجه ی آن بخش های مهم و عمده ی جهان اسلام در اختیار دشمنان قرار می گرفت.

امام(ع) در این خطبه جلوه هایی از شناخت، علم و آگاهی خویش و نیز گوشه ای از مظلومیت خود را به تماشا می گذارند. در ابتدا میفرمایند :

( به خدا قسم من مانند کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم "در برابر لانه اش" به خواب می رود تا صیاد به او برسد و دشمنی که در کمین اوست غافلگیرش کن..."من هرگز غافلگیر نمی شوم" )

کفتار در اغفال شدن ضرب المثل است؛ چرا که با سر و صداهایی که شکارچیان به وجود می آورند سر در لانه فرو برده و از خطرات پیرامون خود غافل می شود و به خواب می رود و شکار می گردد. این تشبیه امام(ع) درس های مدیریتی ارزشمندی را برای زمامداران و مدیران جامعه ی اسلامی دارد که هرگز نباید مانند کفتار اغفال نشوند؛ فرصت ها را از دست بدهند و بدون کمترین مقاومتی در دام دشمن گرفتار شوند.

املم(ع) با قاطعیت اعلام می کنند که با یاری حق طلبان و با شمشیر برنده ی آنها، بر کسانی که به حق پشت کرده اند می کوبم.

حضرت در پایان خطبه مظلومیت خویش را چنین بیان می فرمایند:

(...به خدا سوگند از زمان وفات پیامبر "ص " تا امروز همواره از حقم باز داشته شده ام و دیگران را که هرگز هم سان من نبوده اند، بر من مقدم داشته اند.)

 

[ دو شنبه 4 دی 1391 ] [ 15:3 ] [ محمدحسین تقوایی ]

دلم دارد امشب هوای حرم

و نم نم ببارد برای حرم

و این مرغ بشکسته بال دلم

زند پر به شوق هوای حرم

مگر چون زلال تو جاری شوم:

من و خلوت بی ریای حرم

به شوق تو و نذر چشمان تو

بریزم دلم را به پای حرم

و آن قدر می گریم امشب که باز

بگیرد دل من صفای حرم

و تا مشرق چشم تو می رود

دل عاشقم پا به پای حرم

تو را دیده ام یا امام غریب!

تو را دیده ام جای جای حرم

..............................

سروده ی : محمد حسین تقوایی

 

 

 

 

[ یک شنبه 3 دی 1391 ] [ 19:22 ] [ محمدحسین تقوایی ]

بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) و ماجرای سقیفه ی بنی ساعده و انحراف رهبری جامعه ی اسلامی از مسیر اصلی خود؛ ابوسفیان با نیت ایجاد فتنه و آشوب و درگیری میان مسلمانان ، با امام علی (ع) پیشنهاد خلافت داد و قصد داشت با حضرت بیعت کند. امام (ع) که می دانست ابوسفیان به خاطر دین این سخنان را نمی گوید و هدف او فتنه انگیزی است، این خطبه را در پاسخ وی ایراد فرمودند.

امام (ع) در ابتدای این خطبه از مردم می خواهند که امواج فتنه ها را با کشتی های نجات (اهل بیت " ع " ) در هم بشکنند و از اختلاف و پراکندگی بپرهیزند: " ایهالناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاه و عرجوا عن طریق المنافره... "

خطبه ی پنجم نهج البلاغه از جمله خطبه هایی است که امام (ع) علت سکوت خویش را در حوادث بعد از رحلت پیامبر (ص) بیان می فرمایند :

(..اگر"درباره ی خلافت و شایستگی هایم در این زمینه "سخن بگویم ؛ می گویند بر حکومت حریص است و اگر سکوت کنم ، می گویند از مرگ می ترسد. هرگز! من و ترس از مرگ؟ پس از آن همه حوادث و جنگ های ناگوار؟ به خدا سوگند انس و علاقه ی فرزند ابو طالب به مرگ و شهادت از علاقه ی طفل شیرخوار به پستان مادرش بیشتر است. "اگر سکوت می کنم " به خاطر آن است که اسراری در درون دارم که اگر آنها را اظهار کنم، همچون طناب ها در چاه های عمیق به لرزه در می آیید)

 

 

[ یک شنبه 3 دی 1391 ] [ 8:33 ] [ محمدحسین تقوایی ]

دوستان خوبم! نظر یادتون نره...

[ جمعه 1 دی 1391 ] [ 11:21 ] [ محمدحسین تقوایی ]

گویم ز تو و غیر تو می جویم من

راه دگری غیر تو می پویم من

این ندبه و انتظار و صبح جمعه...

آقا به خدا دروغ می گویم من!!

............................

سروده ی : محمد حسین تقوایی

 

[ جمعه 1 دی 1391 ] [ 9:38 ] [ محمدحسین تقوایی ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو مطالب
ارديبهشت 1393
فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 فروردين 92
امکانات وب