زلال حکمت | ||
|
لایق نبودم اربعینت کربلا باشم؛حسین جان...
[ شنبه 30 آذر 1392
] [ 13:46 ] [ محمدحسین تقوایی ] السلام علیک یا ابا عبدالله ...به هنگام پیری مرانم ز پیش که صرف تو کردم جوانی خویش... اگر چه در هفتاد و ششمین سال از حیات طیبه اش قرار دارد اما با گفتن و شنیدن نام حسین(ع) و رونق بخشیدن به محافل عزای حضرت ارباب(ع) گویا جوانی با نشاط و نیرومند است. حاج غلام حسین طلایی در ظهر عاشورای سال 1359 قمری(1316 شمسی) در جهرم به دنیا آمد و از اوان زندگی ساکن فسا شد و اکنون به عنوان مداح پیش کسوت فسایی و پیر غلامی که سال های سال گوش جان عاشقان اهل بیت(ع) را نوازش داده است؛ در شب شعر عاشورا و در سالن اداره فرهنگ و ارشاد فسا از وی تجلیل شد. حاج غلام حسین که (از قیل و قال مدرسه اش حاصلی نشد)؛بی سواد است اما معرفت حقیقی را در محبت به اهل بیت(ع) و اطاعت از آنان و توسل به آن ذوات مقدسه یافته است و با عنایت آن بزرگواران در آستانه هشتمین دهه زندگی از چنان حافظه ای برخوردار است که بیش از دو هزار بیت شعر در مدح و مرثیه حضرات معصومین(ع) به خاطر سپرده و در محافل اهل بیت(ع) با تسلط تمام می خواند و می گرید و می گریاند.
آنچه حاج غلام حسین طلایی این مداح حنجره طلایی را محبوب دوستداران اهل بیت(ع) قرار داده است نه صدای زیبا و رسای او و نه حافظه بی نظیر اوست! اینها هستند اما (اخلاص) ؛ (صفای باطن) و (سوز حسینی) وی؛ حاج غلام حسین را شخصیتی مثال زدنی کرده است. او از معدود مداحانی است که قبل از گریاندن مردم؛خود می گرید. و نگارنده این سطور که توفیق آشنایی و مؤانست با او را دارد خدا را گواه می گیرد که حاج غلام حسین با تک تک ابیاتی که می خواند در خلوت خود گریسته است. حاج غلام حسین ما هرگز مداحی را به وادی (تجارت) نکشانده و آن را وسیله خودبرتر بینی و تفاخر قرار نداده است. تجلیل از این شخصیت باصفای اهل بیتی؛اگر چه دیر صورت گرفت؛اما کاری بود شایسته سپاس. سپاس از تمام مسؤلان فرهنگی شهرمان به ویژه ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی؛دوست و همکار فرهنگی و فرهیخته ام جناب رحمانی عزیز و انجمن های ادبی شهرستان و... (با سپاس از پایگاه خبری تحلیلی سلام فسا به خاطر نشر این مطلب در آن پایگاه)
[ پنج شنبه 28 آذر 1392
] [ 14:53 ] [ محمدحسین تقوایی ]
مجتهد با بصیرت (حضور روحانیون فسا در تظاهرات سال 1357 همگام با مردم؛از راست: مرحوم حضرت آیت الله میرزا محمود نظام "ره" ؛ مرحوم حضرت آیت الله ارسنجانی"ره" ؛ حجت الاسلام شیخ مصطفی جمال زاده)
[ پنج شنبه 21 آذر 1392
] [ 16:49 ] [ محمدحسین تقوایی ] مجتهد با بصیرت [ پنج شنبه 21 آذر 1392
] [ 16:43 ] [ محمدحسین تقوایی ]
مجتهد با بصیرت
[ پنج شنبه 21 آذر 1392
] [ 16:38 ] [ محمدحسین تقوایی ] مجتهد با بصیرت
[ پنج شنبه 21 آذر 1392
] [ 16:33 ] [ محمدحسین تقوایی ] تو را ز کنگره عرش می زنند صفیر... روح بلند حضرت آیت الله ارسنجانی در شب شهادت حضرت رقیه (س) به ملکوت اعلی پیوست و در جوار اجداد طاهرینش آرام گرفت...
سیری اجمالی در زندگی مبارز نستوه؛فقیه فرزانه حضرت آیت الله ارسنجانی(ره)
حیات علمی
حضرت آیت الله سید محمد حسین حسینی ارسنجانی-رحمة الله علیه- فرزند مرحوم سید حسن (از نوادگان شهید ثالث؛قاضی نور الله شوشتری) به سال 1301 هجری شمسی در شهر ارسنجان و در خانه ای سرشار از نور قرآن و اهل بیت(ع) دیده به جهان گشود.وی پس از طی تحصیلات ابتدایی در زادگاه خود،برای تحصیل علوم دینی راهی شیراز شد و در جوار حضرت احمد بن موسی(ع) رحل اقامت افکند و مدرسه علمیه آقا باباخان را برای حجره نشینی و تحصیل دانش برگزید.مقدمات دروس حوزوی را در شیراز تا پایان سطح عالی،نزد اساتید بنام آن روزگار همچون آیت الله العظمی حاج شیخ علی اکبر روح الایمان و آیت الله شیخ محمد علی موحد به نیکی آموخت. مرحوم آیت الله ارسنجانی پس از گذراندن دوره سطح در شیراز،برای تکمیل آموخته ها و بهره مندی از محضر بزرگان فقه و اصول؛ راهی قم شد و در آنجا محضر پرفیض درس مرجع علی الاطلاق عالم تشیع؛حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره) را درک کرد و در درس خارج ان مرجع عظیم الشأن حاضر شد. رابطه استاد و شاگردی بین آن مرجع فقید و آیت الله ارسنجانی و نیز نقد آرای استاد و گفتگوی صریح و صمیمی با ایشان در حلقه درس؛ در خاطره بسیاری از بزرگان آن محفل کم نظیر زنده است.حضرات آیات عظام سید محمد تقی خوانساری(ره) و حجت(ره) از دیگر اساتید ایشان بوده اند.وی پس از چندی حلقه درس خارج آیات عظام محقق داماد و سید محمد رضا گلپایگانی را نیز همراهی کرد و در شمار اصحاب و مشاوران علمی آن بزرگواران در آمد.
بسیاری از فقهای نامدار و چهره های علمی در نیم قرن اخیر،از دوستان و همراهان ایشان بوده اند،از جمله حضرات آیات عظام و مجتهدین کرام؛مرحومین:
حاج علی صافی گلپایگانی،شیخ حسینعلی منتظری،حاج شیخ حبیب نوراللهی،سید عبدالرسول شریعتمداری،سید محمد کاظم آیت اللهی،حرم پناهی،سید جلال الدین طاهری اصفهانی،سید عبدالعلی آیت اللهی،شیخ علی پناه اشتهاردی،شهید دکتر بهشتی و نیز حضرات آیات:
سید موسی شبیری زنجانی،شیخ لطف الله صافی گلپایگانی،ناصر مکارم شیرازی،شیخ جعفر سبحانی و.. مراتب علمی و اخلاقی مرحوم آیت الله ارسنجانی را ستوده اند.
مرحوم حضرت آیت الله ارسنجانی در دوران حضور مبارک و دانش گستر خود در قم؛علاوه بر خوشه چینی از خرمن فقهای اهل بیت(ع)، در حوزه تدریس علوم و معارف آل الله(ع) نیز خوش درخشید و به تربیت چهره های نامدار و اساتید برجسته ای همت گماشت که اکنون همه آنه از استادان برجسته حوزه های علمیه قم و شیراز به شمار می روند.
حضور ذهن فراوان،چیرگی شگفت بر جزئیات فقهی و اصولی،آشنای ژرف با ادبیات عرب و آراء اصولی و فقهی پیشینیان، توانمندی کم نظیر در استلال و استنباط و تحلیل نظریه ها و گفتمان های فقهی،اشراف بر یکایک قواعد فقهی و جایگاه آنها در فرایند اجتهاد اصولی،شماری از فضیلت های علمی مرحوم آیت الله ارسنجانی می باشند.
هجرت به فسا حضرت آیت الله ارسنجانی(ره) که دل در گرو خدمت به خلق خدا داشت؛خلوت را بر جلوه گری ترجیح داد و حسب الامر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) و نیز به دعوت مردم خداجوی فارس، طریق هجرت را برگزید و رو به سوی آن دیار نهاد و از آن پس در فسا رحل اقامت افکند و مجلس درس و بحث و شاگرد پروری آراست و به گشودن گره ها و مشکلات اهل ایمان کمر همت بست. و به حق که سفر ایشان به فسا؛مصداق سفر (من الحق الی الخلق) و نشانه شهرت گریزی ایشان بود.
مرحوم آیت الله ارسنجانی پس از هجرت به فسا؛ضمن نشر معارف قرآن و اهل بیت(ع)،رهبری گفتمان نهضت اسلامی را به رهبری قائد عظیم الشأن راحل امام خمینی(ره)،همراه با مرحوم آیت الله نظام(ره) در این بخش از کشور به دوش داشت و اجتهاد را به جهاد آراست و با مردم و در میان مردم قدم به میدان مبارزه گذاشت.
تاریخ اقامه نماز جمعه در فسا به امامت ایشان به دهه چهل شمسی باز می گردد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛به فرمان امام خمینی(ره) در سنگر نماز جمعه باقی ماند و این خدمت مقدس را تا سال 1381 ادامه داد و هر هفته مردم معرفت جوی فسا را به تقوا و بصیرت فرا خواند. افزون بر آن؛ نمایندگی مردم شریف استان فارس در مجلس خبرگان در دو دوره عهده دار شد.
عالم ربانی
آنچه حضرت آیت الله ارسنجانی(ره) ر ا تا بلندای (مرد خدا) برمی کشاند؛معنویت و اخلاق مداری آن فقیه فقید است که خود حکایتی دیگر دارد و دفتری دیگر باید برای آن گشود.
پرهیز از شبهات،انس بی وقفه با کلام وحی و اذکار مأثوره،گره گشایی از مشکلات مردم،اقامه جمعه و جماعت و نشر آموزه های اسلام،زهد و بی رغبتی به دنیا،تهجد و احیاء شعائر الهی گوشه هایی از قضیلت های اخلاقی ئ روحی آن عالم ربانی بودند.
در بستر بیماری
این فقیه خداجو و درد آشنا در سحرگاه نهم دی ماه 1390 مصادف با شب شهادت حضرت رقیه (س) بر اثر سکته مغزی سلامت تن را از کف داد و مدتی در بیمارستان ملی عصر(عج) فسا بستری شد. آنگاه برای ادامه درمان ایشان را به شیراز منتقل کردند و در بیمارستان و سپس در منزل فرزندشان تحت مراقبت های ویژه قرار گرفتند. به گفته نزدیکان ایشان،حالات و اشاره های آن الهی مرد حاکی از تمایل ایشان به انتقال به فسا داشت و ایشان را به فسا منتقل کردند.
اراده حق بر آن تعلق گرفت که روح بلند و ملکوتی حضرت آیت الله ارسنجانی در سحرگاه هفدهم آذرماه 1392 و از قضا مصادف با شب شهادت سه ساله شهید اهل بیت؛حضرت رقیه(س) در جوار اجداد طاهرینش آرام گیرد. (با تشکر از پایگاه خبری تحلیلی" سلام فسا " به خاطر انتشار این مطلب)
[ یک شنبه 17 آذر 1392
] [ 12:33 ] [ محمدحسین تقوایی ] دلسروده ای عاشورایی با الهام از غزل-مرثیه عاشورایی فخر شاعران آیینی مرحوم فاخری فسایی ...................... (عظم البلا عظم البلا قتل الحسین بکربلا) شمشیر و نیزه و نعل اسب،پیراهن کهنه و بوریا لب های تشنه و مشک آب،صد شعله فتاده به خیمه ها از فاخری و زشعر او،افتاده شراره به ما سوا (عظم البلا عظم البلا قتل الحسین بکربلا العرش صار لقتل سبط محمدٍ متزلزلا) ........... باید که رشته کاف و نون بگسسته و زیر و زبر شود باید که از تن عالمی،این جان ز غصه به در شود باید قیامت دیگری برپا زشور و شرر شود یعنی: به گودی قتلکاه افتاده سری ز بدن جدا (یوم القیامةِ جاء فی عاشور شهر محرم ٍ من قتل سیدنا الحسین و تابعیه بکربلا) ........... در کرببلا در جلوه گری آیات خدا بر پیکر او شد نیزه نشین قرآن مبین، آیینه ی "هو" گشته سر او از کوفه غم تا شام بلا،شد همسفر سر خواهر او سر بر سر نی قرآن به لبش،خواهرسخنش"لاحول ولا..." (رأس الامام علی القناة یدار فی طرق الملا والجسم منه مترب بدمائه مترملا) ........... از ره برسد با خنجر کین،تا مقتل او قاتل به شتاب خواهر روی تل، در ذکر خدا در حال نگه با قلب کباب "والشمر جالس ٌ علی..." بگذر دل من زین سطر کتاب ای سینه بسوز ای دیده ببار،خون گریه کن از این سوزعزا (اجر الدموع من العیون علی الحسین و صحبه نوحوا بماتم سیدالشهداء یا اهل الولا) .......... باید بزنم زانوی ادب بر آستان تو فاخری تا بهره ای ببرم من از آن سحر بیان تو فاخری رضوان الهی و رحمتش بر روح و روان تو فاخری این مرثیه زد آتش به دلم، بر سوز کلام تو مرحبا (الفاخریُّ رثی لمن بکت السماءُ لقتله قد ناح جعفر ٌالحزین علی الحسین و اعولا) .............. سروده ی : محمد حسین تقوایی (برای آشنایی با زندگی و سروده های آیینی دانشمند فرهیخته؛خطیب برجسته و شاعر و نوحه سرای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) ؛فخر شاعران آیینی مرحوم حجة الاسلام میرزا محمد جعفر فاخری فسایی به آرشیو مطالب همین وبلاگ آذر و دی 91 و اردیبهشت 92 مراجعه فرمایید)
[ سه شنبه 12 آذر 1392
] [ 20:38 ] [ محمدحسین تقوایی ] [ پنج شنبه 7 آذر 1392
] [ 16:35 ] [ محمدحسین تقوایی ] این عشق پربهاست به عالم نمی دهم من طعم چای روضه به زمزم نمی دهم... [ سه شنبه 5 آذر 1392
] [ 20:29 ] [ محمدحسین تقوایی ] عزت و شکوه حسینی در آخرین لحظات ...گل من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهنی کهنه به تن داشت...
اشاره در نوشتارهای پیشین متذکر شدم که حضور برجسته عنصر(مصیبت) در حادثه عاشورا و تأکید بزرگان دین بر (اقامه ی عزا)ی حضرت ابا عبدالله (ع) به عنوان مهم ترین راهکار پاسداشت هدف و پیام مکتب عاشورا؛متأسفانه مهم ترین علت مغفول ماندن جلوه های جمیل شکوه و عزت حسینی در این مکتب شده است. این نوشتار به یکی دیگر از این تجلیات زیبا می پردازد. *** همه ما از اهل منبر و مداحان اهل بیت(ع) مصیبت(پیراهن کهنه) را بسیار شنیده ایم؛ماجرایی که در واپسین دقایق عمر شریف حضرت امام حسین(ع) اتفاق افتاد و نیز بسیار بر این سوگ اشک ریخته ایم،در حالی که متأسفانه در همین حادثه جانسوز یکی از زیباترین تجلیات عزت حسینی سخت مغفول واقع شده و کمتر بدان پرداخته شده است. به روایت سید بن طاووس امام(ع) در آخرین لحظات؛ به اهل حرم فرمودند: (ایتونی بثوب لا یرغب فیه اجعله تحت ثیابی،لئلا اجرد منه) (برای من جامه کهنه ای بیاورید که کسی به در آوردن آن رغبت نکند.می خواهم آن را زیر لباس خود بپوشم شاید که آن را از تن من بیرون نیاورند.) معمولا روضه خوان ها تا این قسمت از ماجرا را ذکر می کنند و سپس به مصیبت قتلگاه و جستجوی حضرت زینب(س) در آنجا می پردازند؛ در حالی که با کمال تأسف؛ زیباترین و شکوهمند ترین تصویر این ماجرا را ذکر نمی کنند! لهوف می نویسد: (فأتی بتبان) تبانی را برای حضرت آوردند! ارباب لغت؛(تبان) به ضم تاء و تشدید باء را به لباس کوتاه و کوچک و بی ارزشی معنا کرده اند که صاحبان مشاغلی خاص آن را می پوشند(ر.ک:مختار الصحاح؛محمد بن ابی بکر رازی؛چاپ بیروت؛نشر دارالفکر؛؛1424 ه.ق) امام(ع) با مشاهده آن فرمودند: (لا؛ ذاک لباس من ضربت علیه الذلة) (نه؛این لباس کسی است که خواری دامن گیرش شده باشد!) آنگاه لباسی کهنه اما شایسته آوردند و به روایت لهوف،امام(ع) آن را پاره کردند و زیر لباس خود پوشیدند؛اگر چه سخت دلی لشگر کوفه چنان بود که آن را نیز از تن او درآوردند.(ر.ک: لهوف؛سیدبن طاووس؛ترجمه: علیرضا رجالی تهرانی؛نشر نبوغ؛1385) به راستی چرا باید این تجلی زیبای عزت الهی در عاشورای اباعبدالله(ع)؛ مورد غفلت واقع شود؟ آیا صرف گریستن-و گاه با هر مطلب بی سند و کذب اشک ریختن- ما را با پیام و هدف امام(ع) و درس های عاشورا آشنا می کند؟ آیا نوبت آن نرسیده که متولیان امر مقدس اقامه عزای سیدالشهداء(ع) – اهل منبر و مداحان و...- در محافل آسمانی عزای امام(ع) طرحی نو در اندازند؟ به امید آن روز؛انشاالله.
[ جمعه 1 آذر 1392
] [ 14:17 ] [ محمدحسین تقوایی ] |
فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 فروردين 92 |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |