زلال حکمت | ||
|
)جایگاه سوال و اهمیت آن را از دیدگاه اسلام توضیح دهید؟ پرسیدن از دیدگاه قرآن و روایات جایگاهی بس بزرگ دارد. در اهمیت سوال کردن همین بس که چندین آیه از قرآن با عبارت (یسالونک عن....از تو می پرسند درباره ی....) آغاز می شود و بیانگر این است که پرسشی از پیامبر(ص) شده و از طریق وحی به آن پاسخ داده شده است.(ر.ک: بفره 189 و 222؛ انفال 1؛ اسری 85 و ...). همچنین قرآن به صراحت در مورد آنچه نمی دانیم ما را موظف به پرسیدن کرده است : ( ...فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون ؛ ...اگر نمی دانید از آگاهان بپرسید...انبیاء 7 ) 2)آیا منظور شما از (مدیریت پرسش ) این است که هر نوع سوالی نباید به ذهن خطور کند و پرسیده شود؟ خیر.؛منظور این نیست، به طور طبیعی هر نوع سوالی در هر موضوعی به ذهن خطور می کند و حس کنجکاوی، انسان را وادار به پرسیدن می کند. به طور ویژه در موضوعات اعتقادی و دینی، پرسش از سوی همه مخصوصا جوانان زیاد است و باید به آنها پاسخ داده شود. مدیریت پرسش در حقیقت مهارتی است که در نتیجه ی کسب آن، پرسش ها با توجه به درجه ی اهمیت آنها در ذهن انسان دسته بندی می شود و این مدیریت باعث می شود که ضروری ترین سوالات انسان برجسته تر شده و انسان در پی یافتن پاسخ آنها باشد. با مدیریت کردن پرسش بسیاری از سوالات موضوعیت خود را از دست می دهند و اساسا سوال بودن آنها منتفی می گردد. 3) منظورتان از " منتفی شدن سوال بودن برخی از پرسش ها " چیست؟ این مطلب را از چند دیدگاه می توان بررسی کرد. اولین دیدگاه، بحث " انگیزه ی سوال " است. پرسیدن ممکن است به انگیزه های مختلف باشد.مقدس ترین انگیزه ی پرسش از دیدگاه قرآن " رفع عطش علمی " است؛ پرسیدن آنچه نمی دانیم به قصد دانستن(ر.ک: انبیاء 7) گاهی سوال نه با این انگیزه ی مقدس بلکه با انگیزه های دیگری مطرح می شودکه هر کدام از آنها سوال را از اهمیت و قداست ساقط می کنند. اظهار فضل کردن، امتحان کردن پاسخ گو ، فرار از برخی مسئولیت ها به ویژه تکالیف دینی و ... از انگیزه های ناشایست طرح سوال هستند.در هر حال اگر سوالی جز با انگیزه ی " دانستن" طرح شود، فقط صورت سوال دارد و گاه به (شبهه) تبدیل می شود. 4) شبهه چیست؟ و چه تفاوتی با سوال دارد؟ یکی از بدترین و مخرب ترین انگیزه های طرح سوال ؛ " تخریب اعتقادات دیگران " است.گاهی فردی سوالی را مطرح می کند که چه بسا خود پاسخ صحیح آن را می داند و هدف وی از طرح آن تخریب باورها و اعتقادات مخاطب است. به چنین سوالی که تنها شباهتش با سوال ظاهر آن است، شبهه می گویند و چنان که از نامش پیداست انسان را به اشتباه می اندازد. 5) پس با این بیان منظورتان این است که شبهه نباید مطرح گردد؟ خیر؛ ما که نمی توانیم جلو طرح شبهه و القاء آن را بگیریم.مهم این است که اولا سوال را از شبهه باز شناسیم؛ ثانیا شبهات را به افرادی که توانایی و شایستگی پاسخ گویی به آنها را دارند ارجاع دهیم. همچنین با ایجاد اولین شبهه در اعتقادات خود تردید نکنیم و سست نشویم؛ چنان که امام علی (ع) در حکمت 147 نهج البلاغه یکی از نشانه های افراد بی بصیرت را همین می دانند. 6)آیا شک و تردید در موضوعی اشکال دارد؟ خیر؛ شک و تردید فی نفسه ناپسند نیست، بلکه مطلوب و ممدوح نیز هست به شرط این که شک فقط پل و گذرگاه باشد برای رسیدن به حقیقت. آنچه شایسته نیست توقف و ماندن در تردید است. و سوال وسیله ای است بسیار مناسب برای گذر از شک و رسیدن به یقین و حقیقت؛ البته اگر سوال همراه با شرایطش باشد. 7) منظورتان از شرایط سوال چیست؟ اولین شرط را در پاسخ سوال سوم موضوع انگیزه ی پرسش عرض کردم. سوال باید فقط و فقط با هدف دانستن و رفع عطش علمی مطرح شود.شرط دوم سوال که در عین حال یکی از مهم ترین موضوعات "مدیریت پرسش" است؛ (ضروری بودن سوال ) می باشد، به این معنا که رسیدن به پاسخ سوال تا چه اندازه برای سوال کننده ضروری است و گرهی از مشکلات فکری و اعتقادی وی می گشاید. متاسفانه بسیاری از سوالاتی که مطرح می شود جزء سوالات غیر ضروری است؛ به طور مثال در بحث "مهدویت" سوالات ضروری بسیاری وجود دارد از جمله : سوال پیرامون راه کارهای رسیدن به معرفت حضرت ولی عصر (عج)، سوال در مورد مفهوم صحیح انتظار؛ پرسش از وظایف منتظران درزمان غیبت و ... حال مشاهده می کنیم که بسیاری از افراد از موضوع (ازدواج حضرت) می پرسند! پرسشی که نه ضروری است و نه نقشی در معرفت ما نسبت به حضرتش دارد و نه می توان به جواب شایسته ای رسید. شرط سوم این است که سوال قابل پاسخ باشد؛ توضیح این که برای انسان دو گونه شناخت مطرح است : الف) شناخت اجمالی : یعنی شناخت کلی از موضوع مورد شناخت؛مانند این که شما به شهری نرفته اید و با پرسش از دیگران و مطالعه و... شناختی کلی و اجمالی از آن شهر پیدا می کنید. ب) شناخت تفصیلی : یعنی شناخت دقیق،جزء به جزء و کامل موضوع مورد شناخت که نیازمند تسلط و احاطه ی کامل انسان بر موضوع دارد؛ مانند این که همان شهری را که شناخت اجمالی از آن دارید، خود به آنجا بروید و اقامت کنید و با گشت و گذار بر تمام نقاط شهر احاطه یابید و آن شهر دقیق بشناسید. رسیدن به پاسخ بسیاری از سوالاتی که _ به ویژه در حوزه ی عالم غیب مانند خدا، قیامت، فرشتگان، مهدویت و..._مطرح می شود نیازمند شناخت تفصیلی آنهاست و از آنجا که انسان بر این امور احاطه و تسلط ندارد و این امور به حس و تجربه ی انسان در نمی آیند؛ قادر به شناخت تفصیلی آنها نیست، لذا چنین سوالاتی عملا بی جوابند.مانند سوال از چیستی خدا، یا حقیقت برزخ و بهشت و جهنم و ...به همین جهت در روایات ما از تفکر در ذات خدا و پرسش پیرامون آن نهی شده است چرا که پاسخ به آنها نیازمند شناخت تفصیلی است. بنابر این مهم ترین موضوع در مدیریت پرسش این است که هم سوال کننده و هم پاسخ گو؛ پرسش را مدیریت کنند که آیا رسیدن به پاسخ آن نیازمند به شناخت اجمالی است یا تفصیلی؟ اگر شناخت اجمالی برای رسیدن به پاسخ کافی است که سوال قابل پاسخ است؛ اما اگر رسیدن به جواب لازمه اش شناخت تفصیلی است، چنین سوالی اساسا قابل پاسخ نیست و مفهوم هایی این چنین در ظرف درک انسان جای نمی گیرند. 8)وظیفه ی ما در برابر شبهات به ویژه شبهات اعتقادی و دینی چیست؟ اولین وظیفه شناخت شبهات است؛ ما باید امروز با آگاهی و بصیرت کامل سوال حقیقی را از شبهه تشخیص دهیم، آنگاه هر چه سریع تر در صدد یافتن پاسخ صحیح به شبهه باشیم از طریق مطالعه، تحقیق، یا پرسش از آگاهان.باید بدانیم که شبهه برای تخریب اعتقادات ما مطرح می شود؛ لذا اگر کسی شبهه ای را در جایی مطرح کرد_ حتی با حسن نیت _ باید سریعا جواب آن را بگوید تا موجب سستی اعتقادات دیگران نشود. همچنین باید توجه داشته باشیم که بزرگان دینی و علمی ما قادر به پاسخ گویی به تمام شبهات هستند؛ پس اگر بین طرح شبهه وجواب فاصله افتاد، در دینداری و اعتقاداتمان ثابت قدم باشیم. و نیز باید توجه داشته باشیم که سوالات و شبهات خود را از کسانی بپرسیم که شایستگی پاسخ گویی و شرایط آن رادارند. 9)شرایط کسانی که می توانند پاسخ گوی سوالات و شبهات باشند، چیست؟ امروز متاسفانه افراد بسیاری در کتاب ها، مقالات، محافل دانشگاهی، شبکه های ماهواره ای، دنیای مجازی و ...ادعای پاسخ گویی به سوالات و شبهات را دارند که به هیچ وجه شرایط و شایستگی های آن را ندارند.بسیاری از آنها حتی کمترین آشنایی با مبانی اندیشه ی اسلامی ندارند و جواب هایشان کاملا جهت دار و مغرضانه است. داشتن توانایی علمی و تقوایی، قدرت استدلال، قدرت بیان، آشنایی عمیق با قرآن و حدیث، داشتن توانایی تحلیل و باز شناسی و آسیب شناسی سوال از مهم ترین ویژگی های کسانی است که می خواهند به سوالات و شبهات پاسخ دهند. 10) چرا برخی افراد ، علی رغم جواب های مستدل و منطقی به سوال هایشان، قانع نمی شوند؟ مهم ترین علت این است که چنین افرادی انگیزه شان از طرح سوال دانستن نیست؛ مخصوصا در حوزه ی دین و به ویژه در اعتقادات و تکالیف، سوالاتی مطرح می کنند نه به قصد دانستن؛ بلکه به هدف اشکال کردن، قانع نشدن و نهایتا این که به جواب قانع کننده نرسیدیم پس دین ناقص است؛ مشکل دارد و تکالیف دینی بیهوده هستند و ... 11) بیشتر سوالات جوانان در حوزه ی احکام شرعی پیرامون فلسفه ی احکام است؛ آیا طرح چنین پرسش هایی اشکال دارد؟ نه ؛ اشکال ندارد، اما باید توجه داشته باشیم که تمام احکام شرعی به علل و مصالح متعدد بوده اند که در نهایت سعادت انسان را در دنیا و آخرت به همراه دارد و راه انسان برای کشف این علل و مصالح باز است. اما نکته ی قابل توجه بحث "تعبد در احکام شرعی " است؛ بدین معنا که اگر ما علت حکمی را در یافتیم و امروزه آن علت مرتفع شده باشد؛ نمی توانیم حکم را غیر قابل اجرا بدانیم چرا که قطعا ما به یکی از علل پی برده ایم و چه بسا علل متعدد دیگر از دایره ی علم ما بیرون باشد، پس باید تعبدا و از سر بندگی تکالیف الهی را بپذیریم. یکی از دانشجویان رشته ی صنایع غذایی می گفت: علت تحریم گوشت خوک، ویروس زیان باری است که در آن وجود دارد و امروز آن ویروس را از بین برده اند، پس گوشت خوک دیگر حرام نیست! باید گفت که هرگز چنین نیست.قطعا علم امروز به یکی از علل تحریم گوشت خوک پی برده است و سایر علل هنوز ناشناخته اند. پس ضمن این که می توان از فلسفه ی احکام سوال کرد و در پی کشف علت مسائل شرعی بود باید مساله تعبد در احکام را فراموش نکرد.
نظرات شما عزیزان: [ چهار شنبه 6 دی 1391
] [ 22:9 ] [ محمدحسین تقوایی ] |
فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 فروردين 92 |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |