زلال حکمت | ||
|
3. تسلط فاخری بر ادبیات فارسی و عربی: از مجموع آنچه گفته شد،تسلط مرحوم فاخری بر ادبیات فارسی و عربی و احاطه وی بر شعر شاعران عرب و پارسی گوی را دریافتیم. فاخری پس از تحصیلات مقدماتی در فسا برای تحصیل به شیراز می رود،وی دانش آموخته مدرسه منصوریه شیراز و شاگرد درس مرحوم آیه الله شیخ یوسف حدائق است.از سروده های فاخر فاخری پیداست که دیوان شاعران پارسی گوی را به دقت مطالعه کرده است. زبان فاخری کاملا متاثر از سعدی است. او نیز چون سعدی بی تکلف می سراید اما با زبانی شاعرانه. فاخری گاه با استقبال و گاه با تضمین سروده های معروف از بزرگان ادب فارسی به آنها رنگ و بویی عاشورایی می دهد؛ در استقبال از شعر معروف رودکی: بوی جوی مولیان آید همی.... چنین می سراید: بوی جانان این زمان آید همی وه که بوی جان جان آید همی... ...از طریق مکه سوی کربلا این زمان یک کاروان آید همی کاروانی کو بود میرش حسین ابن میر مومنان آید همی... قلب ها را فاخری سوزان کند هر زمان کو نوحه خوان آید همی غزل معروف سعدی: به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست.. را استادانه تضمین کرده و زیباترین آموزه های عاشورایی را بیان کرده است: ...گو که زخمم دو هزاران،نه دو و سه باشد کو زند زخم و هم او نیز دواده باشد دست خنجرزن او لایق صد زه باشد زخم خونینم اگر به نشود به باشد خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست .......................... معرفت،حماسه،عرفان ومصیبت حضرت ابوالفضل را با تضمین غزل معروف سعدی: من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی....به زیبایی به تصویر می کشد: ...شمر امان نامه بیاورد،زد این گونه ترانه که رها ساز حسین را و به ما باش یگانه گفتمش: رو که نیازی به امان تو مرا نه ای که گفتی مرواندر پی خوبان زمانه ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟... ...این ابوالفضل تو پابست به دشمن بستیزد خون ناقابل خود در رهت ای دوست بریزد خواند این را همه وقتی چه نشیند چه بخیزد سعدی آن نیست که هرگز ز کمند تو بخیزد که بدانست که در بند تو خوشتر ز رهایی ............................ با تضمین مرثیه حافظ: بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد...آن را به مرثیه حضرت علی اصغر(ع) تبدیل میکند: ...بوسه میخواست دهد شه به رخ آن نوزاد ناگهان تیر ببوسید گلویش جان داد مادر داغ دلش کرد بدین سان فریاد قره العین من آن میوه دل یادش باد که خود آسان بشد و کار مرا مشکل کرد ...رفت نور بصرم یا احدی یا صمدی کشته شد اصغر شش ماهه من یا سندی جگرم پاره بشد واولدی واولدی ساربان بار من افتاد خدا را مددی که امید کرمم همره این محمل کرد... ...گشتی از بهر گل خویش غزلخوان حافظ گفتی این مرثیه بهر گل خود،هان حافظ فاخری نوحه اصغر بنمود آن حافظ نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد ............................ بحث پیرامون شخصیت و شعر فاخری حوصله و مجال دیگری را می طلبد؛امید که آنچه از نظر گذشت گامی باشد در جهت ارج نهادن به شعرعاشورایی و معرفی شخصیت بزرگ اما گمنام فاخری به ویژه برای مداحان، ذاکران و نوحه سرایان امروز. روح بلند مرحوم فاخری قرین رحمت و همنشین حضرت ارباب (ع) باد.
نظرات شما عزیزان:
همين است ابتدای سبز اوقاتی كه میگويند و سرشار گل است آن ارتفاعاتی كه میگويند
اشارات زلالی از طلوع تازه نرگس پياپی میوزد از سمت ميقاتی كه میگويند... و فردا بیگمان اين سمت عالم روی خواهد داد سرانجام عجيب اتفاقاتی كه میگويند ... [ سه شنبه 14 آذر 1391
] [ 12:3 ] [ محمدحسین تقوایی ] |
فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 فروردين 92 |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |