زلال حکمت | ||
|
) حوادث هجوم در (الامامه و السياسه) ابن قتيبه دينوري:
مورخ شهير عبدالله بن مسلم بن قتيبه دينوري(212-276) از بزرگان ادب و نويسندگان مشهور اهل سنت در حوزه تاريخ اسلام است. وي در صفحات 12 و 13 كتاب الامامه و السياسه (چاب مكتبه تجاريه كبري، قاهره) مي نويسد: " ان ابابكر (رض) تفقد قوما تخلفا عن بيعته عند علي كرم الله وجهه فبعث اليهم عمر فجاء فناداهم و هم في دارعلي؛ فابوا ان يخرجوا فدعا بالحطب و قال: والذي نفس عمر بيده لتخرجن او لاحرقنها علي من فيها.فقيل: يا اباحفص ان فيها فاطمه فقال: وان" (ابوبكر از كساني كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه ي علي"ع" گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه ي علي آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان بيرون نيا مدند. در اين هنگام عمر هيزم طلبيد و گفت: به خداي كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با هر كه در آن است آتش مي زنم! مردي به عمر گفت: اي اباحفص! در اين خانه فاطمه است.گفت: باشد! 2)حوادث هجوم در تاريخ طبري: محمد بن جرير طبري(متوفاي 310) در جلد 2 تاريخ طبري صفحه 443(چاب بيروت) چنين مي نويسد: " اتي عمر بن الخطاب منزل علي و فيه طلحه والزبير و رجال من المهاجرين، فقال: والله لاحرقن عليكم او لتخرجن الي البيعه..." (عمر بن خطاب به خانه ي علي آمد در حالي كه گروهي از مهاجران در آنجاد گرد آمده بودند.وي رو به آنان كرد و گفت: به خدا قسم خانه را به آتش مي كشم مگر اين كه براي بيعت بيرون بياييد...) 3)حوادث هجوم در (ميزان الاعتدال ) ذهبي: ذهبي در جلد اول ميزان الاعتدال صفحه 139روايت شماره ي 552 از محمد بن احمد كوفي نقل مي كند كه در محضر احمد بن محمد معروف به ابن ابي دارم؛ محدث كوفي(ممتوفاي 357)، اين خبر خوانده شد: "ان عمر رفس فاطمه حتي اسقطت بمحسن..." (عمر لگدي بر فاطمه زد و او محسن را سقط كرد...) 4)حوادث هجوم در مروج الذهب مسعودي: مسعودي (متوفاي 325) در جلد 2 مروج الذهب صفحه ي 301 (چاب دار الاندلس بيروت) از ابوبكر در حال احتضار نقل مي كند كه وي آرزو مي كرد اي كاش سه كار را انجام نمي دادم؛ يكي از آن سه كار اين بود: "...فوددت اني لم اكن فتشت بيت فاطمه..." (اي كاش هتك حرمت خانه ي فاطمه را نمي كردم...) 5)حوادث هجوم در كتاب الامام علي عبدالفتاح عبدالمقصود: وي در جلد چهارم اين كتاب صفحات 276 و 277 حوادث هجوم را به طور مشروح آورده است؛ از جمله بعد از شرح اين كه عمر به در خانه آمد و تهديد به سوزاندن كرد؛ مي نويسد: " ... و قيل : يا ابا حفص! ان فيها فاطمه...فصاح لا يبالي: وان... و اقترب و قرع الباب ثم ضربه واقتحمه... و بدا له علي...و رن حين ذاك صوت الزهراء عند مدخل الدار فان هي الا طنين استغاثه..." (...گفته شد: اي ابحفص!فاطمه در اين خانه اس! بي بروا فرياد زد: باشد! نزديك شد، بر در كوبيد و وارد خانه شد... علي بيدا شد...طنين صداي زهرا در مدخل خانه لبند شد...اين ناله ي استغاثه ي او بود...)
نظرات شما عزیزان:
حضرت حيدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مديون عطر ياس بود اي که ره بستي ميان کوچه ها بر فاطمه گردنت را مي شکست آنجا اگر عباس بود... [ یک شنبه 4 فروردين 1392
] [ 14:55 ] [ محمدحسین تقوایی ] |
فروردين 1393 اسفند 1392 بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 فروردين 92 |
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |